|
یک فنجان چای مهمان من... HI,...Welcome to my blog,my friends
اما زندگی همچنان زیباست ..
می توان خاطراتی خوب در ذهن حک کرد
پاییز را هم می توان زیبا دید
مشکل همیشه هست . نگاه ماست که به آن قیمت و تخفیف می دهد
گاه باید مسیر خود را عوض کنیم
و البته به شرط آن که ریسمان امید و هدفهایمان
بپذیریم که مسئول اعمالمان خودمان هستیم
و خوبی و نیکی کردن را فراموش نکنیم..
آری اینگونه است رسیدن به اوج ..
آری
نظرات شما عزیزان:
زندگی کجاش زیباست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته خدایش فصل پاییز زیباست
سلام ابجی خانوم، امید وارم نخونده باشی و خوشت بیاد.
حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را صائب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سرودست وتن وپارا هرآنکه چیز میبخشد زمال خویش میبخشد نه چون حافظ که میبخشد سمرقندوبخارا را شهریار: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را هرآنکه چیز میبخشد بسان مرد میبخشد نه چون صائب که میبخشد سرودست و تن وپا را سرودست و تن و پارا به خاک گور میبخشند نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلهارا محمد عیاد زاده: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا خوشا بر حال خوشبختش بدست آورد دنیارا نه جان وروح میبخشم،نه املاک بخارا را مگر بنگاه املاکم ؟چه معنی دارد این کارا ؟ و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را نه حافظ داد املاکی،نه صائب دست و پاها را فقط میخواستند اینها بگیرند وقت ماها را !!!
زندگی یعنی که بودن در زمان فارغ از امکان و فارغ از مکان
بی خیال از حسرت فردا شدن در میان عالمی تنها شدن چون ستاره از فلک آویختن همچو باران در بیابان ریختن زندگی یعنی که شمعی در میان ایستادن نو شدن در هر زمان اشک‌ها از شوق شادی ریختن اشک و لبخندی به هم آمیختن شعله بودن غم ز عالم سوختن پرتوی در ظلمتی افروختن جنبش بودن ز ما آید پدید زندگانیم و ز ما آید نوید بر جهان و بر زمین و بر زمان در دل شب بر فراز آسمان زندگی یعنی چو گٔل در بوستان هم شکفتن راز و رمز اوست آن در بهار اینک جمال اندوختن در زمستان در دل یخ سوختن فاش کردن از دلت اسرار‌ها بر دریدن پردهٔ پندار ها عشق از برگ چمن آموختن لب ز دعوی خدایی دوختن بی خدا در رقص هستی آمدن با خدا در شور مستی آمدن زندگی اما به بند عمر نیست تا که هستی زنده‌ای پس عمر چیست عمر یعنی فکر ما در یک قفس یک قفس از خون و قلب و از نفس این تن ما بستر عقل آمده است تا خرد اندر جهان پیدا شده است بی حضور جسم کی باشد خرد تا که از هستی خود آگه شود تا از این آگاهی آید در بیان هم به کار آید، اثر آید از آن تا که آثارش بماند در زمان یک حضور بی نهایت بی مکان خود همه آیین انسانی است این فرق انسان با تن فانی است این رو کنون هنگام اندیشیدن است وقت نوری در سیاهی دیدن است پردهٔ اوهام بر گیر از خرد تا بصیرت در خرد پیدا شود هم نظر کن در دل یک چاه ژرف هم به افلاک و سپس یک دانه برف هرچه می‌‌بینی بگو تا چیست این هان مشو داور که کارت نیست این روز دیگر آیمت اندر حضور تا بگویم از مقام و از عبور
پسرخاله يه کيک مسموم گنده رو خودش تنها خورده بود که بقيه نخورن مريض بشن. مجري گفت چرا ننداختي دور؟ گفت مورچه ها ميخوردن مريض ميشدن!!!به مورچه ها که نميشه سرم زد گناه دارن
روزے مـے رسَـد
بـے تفـآوتـے هآيَت رآ بـآ جآےِ خآلـے امـ حِـس ?ُنـے و شآيـد دَر دلـت بـآ بُغض بگـويـے ?آش اينجآ بـود آن وَقـت است ?ــ مے فَهمـے چِقدر زود ديـر مـے شَود .. حتما من باید سر بزنم نامرد هه قربون وب بانمکت ف با اجازه
درباره وبلاگ صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ، یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ، خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد ، تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ، لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ، تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ، صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ، یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ، تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ، تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو . عرض سلام دارم خدمت دوستان گل، خیلی خوش اومدین به وبلاگ من...لحظاتتون سرشار از شادی...نظر یادتون نره ممنون از همتون `•.¸.•´ ♡ ¸.•´¸.•´¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ 
نويسندگان پيوندها
|
|||
 |
.jpg)
.jpg)
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
